وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

نوای عشق


نوای عشق از نای علی بود 

اذان صبح آوای علی بود 

علی را قدر پیغمبر شناسد  

      که هر کس خویش را بهتر شناسد 

علی را وصف در باور نیاید 

     زبان هرگز ز وصفش بر نیاید 

علی با درد غربت آشنا بود 

       علی تنهاترین مرد خدا بود


      تو این شبا، وقتی دارین دعا می کنین، دوستانتون رو فراموش نکنین.

...التماس دعا...

چرا هیدروژن تنها ماند؟!!

درود بر دوستان جان 

 

تا حالا فکر کردین که چرا هیدروژن تو جدول تناوبی, اون بالا تنهاست؟! 

دنبال جوابش می گشتم که یه مطلب طنز  نظرمو جلب کرد. 

ایناها گذاشتمش تو ادامه مطلب... 

 

منبع: گاهنامه اکسیر

ادامه مطلب ...

تولدی دوباره...!!!

درود بر دوستان جان

وای چقد دلم واسه این جمله تنگ شده بود, بذارین یه بار دیگه هم بگم D: 

درود بر دوستان جان  

آخیش یکمی راحت شدم ولی هنوزم ته دلم مونده. 

خیلی وقت بود که به وبلاگمون سر نزده بودم. یه غیبت کبری بود واسه خودش.

وااااااااای دلم شده بود اندازه سولاخ ته سوزن (: خدایی خیلی دلم واستون تنگ شده بود. 

چه برنامه ای داشتیم منو هادی واسه تولد وبلاگ, حالا من نتونستم بیام نمیدونم هادی چرا انجامش نداد. اگه هادی رو پیدا کردم یه پست جالب واسه تولدش داریم که میزاریم. 

ای جونم, طفلکی وبلاگمون که یه تولد درستو حسابی نتونستیم  واسش بگیریم. خودم به شخصه قول میدم که جبران کنم. 

قبل از اینکه بیام این پستو بدم, دیدم علیرضا یه نامه داده:  

وبلاگ به گل نشسه!!!
سلام به همکلاسی های عزیز و نویسندهایی که نمی نویسند!!
بیاید تا :
دست به دست هم دهیم به مهر                 وبلاگ خویش را کنیم آباد!!!
  

واقعا حق با علیرضاست, بله دوستان جان... 

 

 امروز تولد دوباره وبلاگ ماست, همه موافقن و کمک میکنن آیا؟! 

 

راستی ورود دوستان جدید چه نویسنده و چه بازدید کننده که تو این مدت به جمع ما اضافه شدن رو تبریک میگم.

 

از شیمی آموختم که ...

 درود بر دوستان جان 

 

من از چرخش الکترون ها به دور هسته آموختم که 

کل جهان به دور مرکز هستی می چرخد. و از حرکت پیوسته ذرات چه ارتعاشی چه انتقالی یا دورانی, که ثبات و سکون در آفرینش راه ندارد و پیوسته در مسیر تغییر و تحول و تکامل هستیم. 

از شیمی آموختم که 

هر چه فاصله ما از مرکز افرینش وخالق هستی بیشتر باشد ما و نیستی ما آسانتر خواهد بود همانطوری که جدا کردن الکترون از دورترین لایه اتم آسانتر است. 

از تلاش ذرات بی شعور برای پایدار شدن متعجب شدم و دریافتم که 

شعوری والا و اندیشه ای برتر در پس پرده هدایت گر نقش ها و طرح هاست. از پیوند اتم ها برای پایدارشدن دریافتم که اتحاد در مرز پایداری است. و از گازهای نجیب کامل شدن را رمز پایداری یافتم. 

از بحث واکنشهای چند مرحله ای و زنجیری آموختم که 

ما ذره های حد واسط مراحل زندگی هستیم که در یک مرحله واکنش متولد می شویم و در واکنشی دیگر می میریم و هدف آفرینش و خلقت فراتر از تولید و مصرف ماست. 

 

از بحث تعادل های شیمیایی و واکنشهای برگشت پذیر آموختم که 

جهان تعادلی است پویا و دینامیک که گرچه در ظاهر خواص ماکروسکوپی ثابت و یا متغییری دارد اما در درون در تکاپو و فعال است. و از شیمی آموختم که از دست دادن فرصت ها واکنش های برگشت ناپذیری هستند که تکرار انها میسر نخواهد بود.  

  

از شبکه بلور جامد های یونی آموختم که 

با وجود تضادها می توان چنان گرد هم آمد و پیوستگی ایجاد کرد که شبکه ای مقاوم در مقابل دماهای ذوب بالا بوجود آید. 

 

از واکنش های بر گشت پذیر یاد گرفتم که بعضی از فرصت های از دست رفته قابل جبرانه از میل هالو‍ژن ها به گاز نجیب شدن رمز کامل شدن رو یاد گرفتم. 

 

 

اینم یه لینک برای دیدن ژاپن قبل و بعد از سونامی (صبر کنین عکسا کامل لود بشه و با حرکت موس به چپ و راست تغییر رو ببینین) 

تولدتــــــــــــــــــــــون مبــــــــــــــــــــــــــــارک

درود بر دوستان جان 

امروز و فردا تولد دو تا از همکلاسیامونه. میخواین بدونین کیـــــــه؟!! کیه؟!! چرا منو تو این موقعیت قرار دادین.... 

عجله نکنین. البته چند روز بعد هم باز تولد داریم...به موقعش اعلام میشه. عجب ماهیه این ماه فروردین.  

خوب نفر اول..... خانم مینا هاشمی که امروز تولدشه. 

و اما نفر دوم...... آقای علیرضا بخت که فرداس. 

درنتیجه ====> دوتا کیک تولد میخوریم....هووووووورا...  

 

 

 

 تولدت بهانه ای شد تا این فصل را بیشتر دوست داشته باشم 

                                        زیرا فصل خوشحالی فرشتگان, روز تولد توست ... 

 از طرف  آرزوهای تو 

 

اعتراف کن!!!

درود بر دوستان جان   

تو این پست میخوام با خودتون روراست باشین و واقعا اعتراف کنین...به کارایی که کردین و به کسی نگفتین...حالا از ترس بوده یا خجالت یا هرچی دیگه. 

کم کم هم سال جدید داره میاد شاید بهونه خوبی باشه تا با تموم شدن این سالی که آخرای عمرشه به یکی از کاراتون اعتراف کنین

مثلا بیاین از ضدحال شروع کنیم. تا حالا شده ضدحال بخورین؟! چه مزه ای بوده؟ مطمئنم حتی واسه یک بار هم که شده ضدحالو تجربه کرده باشین. اونایی که انکار میکنن واقعا اعتماد به نفس بالایی دارن.
واسه خودم که چند باری پیش اومده ضدحال بخورم...عجیب...!!! مثلا قبل شروع همین ترم واسه کلاسا کلی برنامه ریزی کردم و ساعت کلاسا رو مرتب کردم ولی موقع حذف و اضافه سایت باز نمیشد... موقعی سایت باز شد که دیگه هیچ ظرفیتی نمونده بود و من موندم با 10 واحد درسی واسه ترم 4...!!! نه تنها واسه من بلکه خیلی از بچه ها هم مثل من بودم. واقعا ضدحال عجیبی بود. 

شما هم به چنتا از ضدحالایی که خوردین اعتراف کنین

این ضدحالا خوردنی بود... ولی ضدحالایی هستن که زدنی هستن!! یعنی شما به طرف مقابل ضدحال تعارف میکنین و اون هم حتما باید بخوره  :D
مثلا یه روز که میخواستم برم دانشگاه سوار تاکسی بابلسر شدم و فهمیدم که راننده اصلا پول خرد نداره ولی با اینکه من پول خرد داشتم...یه 5هزار تومنی نو و تا نخورده دادم دستش...حالا بقیه ماجرا رو خودتون تصور کنین .فقط بگم که که دقیقا 20 دقیقه داشت از این و اون دنبال پول خرد میگشت...منم که بیکار...!!! خلاصه با هزار زحمت تونست یه کمی پول جور کنه(تا اینجا که ضدحالی نزدمp:)...اونا رو به من داد و گفت یه چند تومنی کمه.(حالا وقته ضدحال بود)منم بدون اینکه پولا رو بگیرم دست کردم تو جیبم و دقیقا همون اندازه کرایه درآوردمو دادم بهش و گفتم "شرمنده اینا ته جیبم قایم شده بودن. بازم شرمنده. خداحافظ" دیگه پشتم رو هم نیگا نکردم که ببینم قیافه راننده چطور شده بود فقط همین قدر شنیدم که گفت"مردم آزااااااااااار..."


حالا نوبتی هم باشه نوبت شماست. به چنتا از ضدحالایی که زدین اعتراف کنین.  

 

بذارین با خاطره های خوش به استقبال سال جدید بریم و ته دلامون چیزی نمونده باشه که نگفته باشیم. مثل من جرات داشته باشین. پس...اعتراف کن... 

  

اعتراف میکنم ادامه مطلب هم داره...


ادامه مطلب ...

روز مهندس مبارک

اولین روز مدرسه از همه پرسیدن: میخوای چیکاره شی؟  

خیلیا گفتن:مهندس...

 امروز فقط بعضیا مهندس شدن, مثل تو ...

***5 اسفند روز مهندس گرامی*** 

 

 


درود بر دوستان مهندس جان 


شاید شماها هم مثل من نمیدونستین یه همچین روزی وجود داشته باشه ولی بد نیست یه نیگا به تقویم بکنین تا باورتون بشه.
این روزو روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندس نامگذاری کردن 

واسه همین این روز رو به شما دوستان مهندس مخصوصا از جنس شیمی... 

                              به تمام مهندس ها و اون هایی که در شرف مهندس شدن هستن... 

                                                                   به همه مهندسین ایران چه با کار و چه بیکار... 

                                                                                                                          تبریک میگم. 


میدونین این مهندس بودنمون به چه درد میخوره؟!!...این که مامانامون واقعا بگن بچمون مهندسه D: 


یه شعر و یه متن هم تو ادامه مطلب گذاشتم که بامزند...

ادامه مطلب ...

بازجویی در دانشکده شیمی !

درود بر دوستان جان

اول از همه شروع ترم تحصیلیه چهارم رو بهتون تبریک میگم و امیدوارم ترم خوبی داشته باشین.

لازمه یه یادآوری هم بکنم که شنبه هفته بعد اولین صندلیه داغمون برگزار میشه. (هر چند که همه یادتون بود به جز خود مصطفی) 

تو ادامه مطلب هم اتفاق عجیبی که یکشنبه همین هفته واسم رخ داده رو تعریف کردم.

با مصطفی قرار گذاشتیم که یکشنبه با هم بریم دانشگاه تا من با مسئول آموزشمون صحبت کنم اگه میشه چنتا درس به من بده تا واحدام زیاد شه، آخه 10 واحد بیشتر نداشتم!!!!! بعدشم اگه کلاس دکتر اصغری تشکیل میشه برم بشینم سر کلاس.

ادامه مطلب ...