وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

الله اکبر!!!



این تبلیغ رو بالای همین وبلاگ خودمون دیدم!!!


آموزش زبان انگلیسی در خواب

با ضمیر ناخوداگاه خود زبان یاد بگیرید !!!


خداییش داری تبلیغو!!!


شما وقتی از خواب بیدار می شویددرکمال حیرت می بینیدکه ن

سبت به روز قبل هزاران لغت جدید برایتان معنادارشده اند وبه طور ناخودآگاه بخش اعظم مفاهیم مکالمات روزمره ونوشته های انگلیسی را درک می کنید!!




آقا قربون دستتون این درسای دکتر نبوی رو هم با همین روشتون واسه بچه های کاربردی ما ردیف کنید دیگه!!!


اگه زحمتتون نمیشه کوانتومم بذارید واسه چرت بعد از ظهر

استاد آزاری

سلام. بچه ها این دکتر چایچی بالاخره نمره های درس متون رو داده؟! آخه دکتر عزیز چرا دانشجوها رو اذیت میکنی! آخه من غلام اون ادب و اخلاقت برم. شما هم با وسواسی که تو تحصیح دارین، دیدم که میگما، کل تابستونو که وقت نداری! این درد دیر نمره دادن رو کشیدم که میگما! همین دکتر تاجبخش تا یه ساعت مونده به اتمام ثبت نمره، نمره ها رو نداده بود. باز میگن که دانشجوها استادارو اذیت میکنن! اصلا شما تا حالا استاد آزاری کردین؟!

این چه وعضشه؟؟؟؟!!!!!

سلام بچه ها ..... 

قبل از اینکه بخوام حرفمو بزنم باید بگم که مخاطب حرفم٬ اول از همه خودم و در ادامه تمامیه اعضای وبلاگه! چون میدونم با گذاشتن این پست اول از همه از خودم انتقاد میشه!! 

  

آقا این چه وعضشه!!!!!! 

وبلاگ چرا اینجوری شده؟!!!!!!

یادمه چند وقت پیش که وبلاگ خوابیده بود(شاید هفت یا هشت ماه پیش)٬ علیرضا که مدیر بود یه نامه به اعضا فرستاده بود با این عنوان که (وبلاگ به گل نشسته!!!)٬ بعد با خودم گفتم: صد رحمت به اون خوابیدن.   مثل اینکه الآن وبلاگ به خواب زمستونی رفته و نمیخواد بیدار شه!!! 

  

بد نیست یه سری به گذشته وبلاگ بزنیم ببینیم وبلاگمون چی بوده و چی شده!!!! 

گور بابای فیسبوک و ....... 

باز دم بچه های جدید گرم که چنتا پست میذارن!!!!! 

اصلا صندلی داغ چی شد؟؟؟؟؟؟  

ممنون از فرصتی که به من دادید.......دیگه حرفی ندارم.......همین!!!!!!!!!! 

حالا بقیش دیگه با خودتون(اعضا)

 

بیـــــانیــــــــــــــــــــــه

یه روز با رفقا رفته بودیم دَدَر، ببین چه گرد و خاکی راه انداختن. هم اینجا هم تو faceboo!!!!

خوبه باز آدم مهمی نیستم که مثل آقای متکی تو حین ماموریت از وزارت برکنار میشن، من هم تو دَدَر به مدیریت برجا بشم.

اصلا اینقد تعجب کردم که سلام یادم رفت... درود بر شما دوستان.

تازه این وقت شب با کلی خستگی از تفریح برگشتیم، گفتم 2-3 دقیقه میرم به وبلاگ سر میزنم بعد میرم بخوابم... ولی به کل خواب از سرم پرید.

منو باش که تو کل روز داشتم یه متن آماده میکردم واسه ورودی ها، ولی اونم پرید!!!


حالا اگه نظر من هم تو این انتخاب تاثیر داره میخوام نظر بدم. خواستم تو قسمت نظرات بنویسم ولی خیلی طولانی میشد.

اولا من اصلا به موضوع اطمینان ندارم و فکر کنم یه تشابه اسمی باشه و قرار بود یه بنده خدایی رو مدیر کنن که با اسم من شبیه بود و این اشتباه صورت گرفت D: این از این.


حالا نظر کلی من، درمورد هادی باید بگم که اون مالک وبلاگه و همیشه هم باید باشه و اونو نمیشه نادیده گرفت حتی اگه الان چند ماهه که گذرش اینورا نخورده.

من هم با مدیریت چرخشی موافقم، خیلی ایده خوبیه و انتخاب مدیر باید با نظر همه بچه ها باشه.

حالا نظر اصلی درمورد خودم، اما قبلش از همه بابت تبریکاشون تشکر میکنم.

من فکر میکنم که به عنوان یه عضو معمولی خیلی بهتر و فعالتر میتونم باشم تا این که مدیر باشم. آخه اگه مدیر باشم همه انتظارا رو از من دارن و نه که من خیلی به وبلاگ سر میزنم شاید نتونم جوابگو باشم.

کلا میخوام بگم که من خودم دوست ندارم مدیر باشم اما در کنار مدیر، هر کی که باشه، هستم و نظراتمو بهش میگم تا اون هم اجرا کنه.

اصلا کوبیدن و زیرآب زدن مدیر خیلی حال میده،خیلی... اگه من مدیر بشم دیگه کیو باید بکوبم؟!

امان از دست این facebook !!!

سلام به همه ی همکلاسی های عزیز

امیدوارم که تعطیلات تابستونی تا این جا بهتون خوش گذشته باشه

ما که مردیم از بیکاری صبح تا شب توی اینترنت الکی میچرخیم!!!

یا توی فیس بوک منتظریم یکی پست بذاره بریم like بزنیم براش یا به امید poke بزنیم!!!

یا هروز بیایم به وبلاگی که کسی توش نیست...


دلمون خوش بود وبلاگ درست کردیم!!!

کسی پست که نمیذاره! هر یه هفته یه بار هم یه نظر میاد میریم با صد ذوق و شوق بازش میکنی میبینی نوشته:

((کسی نمیخواد پست جدید بذاره!!!))

حالا اشکال از کجاست ندانم ولی فکر کنم هر چی هست زیر سر همین فیس بوک باشه

خب هم کلاسی ! میری توی اون سایت خراب شده هی به بچه ها poke میزنی ! یه سر هم بیا وبلاگ یه نظر بده...

بدون شرح...

واقعا چیزی واسه گفتن ندارم!!! خودتون شرح دهید...

عکس اول, دفتر مدیر گروه یکی از دانشگاه های مطرح ایران. عکس دوم هم یه چیز تو همون مایه ها دانشگاه ژاپن...

ادامه مطلب ...

کار تیمی

درود بر دوستان جان 

این مطلبو در کنار ادامه مطلب فرزانه خانوم گذاشتم که بی ربط با همون موضوع نیست. 

شاید کمی به فکر فرهنگ کشور خودمون و آموزش اون به فرزندانمون بیوفتیم. 

در ضمن از فاطمه خانوم هم تشکر می کنم که این مطلبو واسمون mail کردن. 

 

این مطلب کاملا واقعی بوده و حتی در سفر حدادعادل و باهنر برای بررسی آموزش و پرورش ژاپن در سال 59 نیز به آن اشاره شده است.

ادامه مطلب ...