وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

داستانی متفاوت از چوپان دروغگویی دیگر‎


یکی بود یکی نبود.

غیر از خدا هیچ کس نبود.

چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه...

ادامه مطلب ...

یاد سوتی دادن هامون بخیر!!!

سلام دوستان عزیز.. داشتم توو میل میگشتم دو تا سوتی توپ دیدم.گفتم خالی از لطف نباشه شما هم یه دید بزنین(اگر چه تکراری نیز باشد!!)



اولین سوت:

یکی از فامیلون تعریف میکرد:
یه دوست و همکار داشتیم تو دفترمون هر وقت دور هم بودیم اینو میفرستادیم بره بستنی بگیره اینم از اونجایی که علاقه وافری به بستنی لیوانی داشت همیشه لیوانی میگرفت همیشه هم وقتی برمیگشت همه غرغر که اای بابا این یارو چرا واسه بستنیاش قاشق نمیزاره و این حرفا.
ازین جریانات 5-6 ماه گذشت یه بار وسیله میخواستم رفتم سر کشوش دیدم 50-60تا قاشق بستنی توشه(ازونایی که پوستش کاغذیه)
گفتم:... اینا چیه تو میزت؟!:|
گفت:این یارو بستنی فروشه هر دفعه میرم پول خرد نداره چسب زخم میده گذاشتم اونجا یه وقت لازم میشه!!



دومین سوت:

 

با مامانو عموم اینا داشتیم در مورد ازدواج و مرد خوبو معیارای دخترا و این حرفا بحث میکردیم....مامانم گفت این ازدواج مثل توالت میمونه ما که رفتیم توش میخوایم هر جور شده بیایم بیرون شماها هل میدید درو که برید تو...به خدا تو این ازدواج هیچی نیست راحت دارید زندگیتونو میکنید بشینید سر جاتون....این وسط عموم صداشو انداخته تو گلوش میگه ببین مهشید جون من که خوب خوبه مردام اینم دیگه بقیه رو فک کن چی هستن....
چپ چپ نگاش کردم گفتم اعتماد به نفست تو حلقم عمو....یه هو در کمال ناباوری بهم گفت مهشید جون میدونی که اعتماد به نفس مرد کجاشه و به چیشه؟؟؟

فردریک و پیرمرد !!!!

باران به شدت میبارید و مرد  در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد.  از حسن امر،  ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود  نتوانست آن را از گل بیرون بکشد....

بناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه مجاور دوید  و در زد. کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد  به آرومی اومد  دم در و بازش کرد....

ادامه مطلب ...

تست هوش....

باید پس از خواندن سئوال در عرض فقط 5 ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در 10 میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد (آسانی سوالات شما را گول نزند !!!).

1- بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟
2- اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟
3- من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟
4- عدد 30 را به نیم تقسیم کنید وعدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟
5- مزرعه داری 17 گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟
6- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟
7- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟
8- اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟
9- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟
10- اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟

ارزیابی تست براساس تعداد جوابهای نادرست سطح هوش
7تا و بیشتر دانش اموز دبستان
6 تا دانش اموز دبیرستان
5 تا دانشجو
2-3 استاد دانشگاه
1 مدیران ارشد

برای دیدن پاسخ تست‌ها روی ادامه مطلب کلیک کنید..... 

 

یه لحظه صبر کنید!!!!!!!!!! 

 

صادقانه اول جوابتونو تو نظرات بذارید بعد برید ادامه مطلب 

 

صادقانه!!!!!!!!

ادامه مطلب ...

کجایید؟؟؟

سلام بروبچ دانشگاهی..

سال نو تبریک.. بشینین توو خونه و مواد تولید کنین..سال تولید داخلیه.. جدی بگیرین.

ماشاللا این همه نویسنده.. پس کو؟؟؟

چند روزه هی میام اینجا..هی میرم..

کجایید ای شهیدان خدایی...ااااا... نه.. اشتباه شد یار دبستانی من. با منو همراه منی.. آها این شد.


میگما یکی بیاد بشه کاتالیزور.شاید با اومدنش به بروز کردن وبلاگ، سرعت ببخشه.


پی نوشت: هدف این بود که یه دستی به وب بکشیم.البته ما کوچیک تر از این حرفاییم. ولی میگن بعضی موقع باید حرف کوچیک ترا رو هم گوش داد.. ما نمیگیم. دیگران میگن


به امید بروز شدن دوباره ی وبلاگ

تا بعد...

نوروز فرخنده باد

درود بر شما سال جدید همتون شاد و میمون.