سلام به همه ی دوستان و همکلاسی های عزیز
امیدوارم که حال و احوالتون توی چند روز مونده به شروع کلاس ها خوب و خوش باشه...
منکه خودم به شخصه برا شروع شدنش لحظه شماری میکنم!!!
اما وبلاگ عزیزمون!!!
به نظرم بد نیست که کمی تغیرات قبل از شروع ترم جدید داشته باشیم...
خب اولیش هم از طرف خودمه!!!
شاید یکی از راه هایی که بتونه توی ترم جدید وبلاگ رو شاداب تر کنه تغییر مدیرته...
ازون جایی که عمو هادی! چند وقتیه اصلا کلا مارو فراموش کرده! من خودم مجبور شدم دست به کار بشم!!!
خلاصه دیگه خستتون نکنم
مدیر جدید، فعال ترین شخص وبلاگمونه (البت بعد از خودم!)
امید...
امید جون امیدوارم که موفق باشی
خودمم به عنوان اولین نفر بهت تبریک میگم
اینم آخرین پست ما بود توی زمان مدیرت!!!

)
امیدوارم توی این 2 ترم که گذشت مدیر خوبی بوده باشم!!!
(شکسته نفسی رو داشتی! و الا که خودم میدونم آخر مدیریت بودم!
به هر حال که امید کوفتت بشه!!!
امید جون منم این تعویض مدیریت مشکوک رو بهت تبریک میگم٬ خدا کنه تو مثل قبلیا ....
بابا چیه واسه خودتون میبرید و میدوزید،مگه اینجا دیکتاتوریه! ببین علی جون تو یه مدیر ساده بیشتر نبودی و خدمتگزار وبلاگ ! حالا برای مدیر جدید باید رفراندوم بشه! تازه ایندفعه باید مدیر از بچه های کاربردی باشه. من رامتین رو پیشنهاد میکنم!!
حالا ما برای کی پیام تبریک بفرستیم تکلیف ما رو روشن کنید
اینکه مدیر از بچه های کاربردی باشه یا محض اصلا مهم نیست
تازه هادی کاربردیه دیگه!!!
رامتین هم از فعال های وبلاگه فکر کنم امید اگه بخواد بعد خودش یکی رو انتخاب کنه رامتین بهترین گزینه باشه
ولی با شرایط فعلی و سابقه ی امید بدون شک بهترین گزینه بود
پس محمد جون داداشی تو هم مثل رامتین با این قضیه کنار بیا و مدیرت جدید رو به امید تبریک بگو...
من نمیدونم این علیرضا از این وبلاک چی دیده که میخواد از مدیریت کناره گیری کنه و گردن امید بندازه!!!
در ضمن خود امید باید بیاد و نظرشو بده!
راستی امید جون یکم از سوابقت بگو ما هم استفاده کنیم!!!
هادی هم باید در جریان قرار بگیره.
بیا ببین این محمد چه جور تفرقه افکنی میکنه!!!
به نظرمن که مدیریت چرخشی خیلی بهتر جواب میده
رامتین جون تو موافق نیستی؟؟؟
سوابقشو من برات میگم:
اولین و مهم ترینش حضور مستمر و همیشگیش توی وب بوده
پرکارترین نویسندس
بیشترین نظری که برا یه پست اومده برا این امید ملعون بوده
(ایده ی صندلی داغش)
و...
امید هم قبلا نظرش رو داده!!!
میگم علیرضا تو به خاطر دو پسته بودنت از یکیشون استعفا دادی. نه؟!!!
اولین پستت که مدیریت وبلاگ بوده
دومیش هم مدیر برنامه های امیدی دیگه
خب مث قبل دو مدیرش کنید
آقایون امید و رامتین باهم باشن
همین الان هم دو مدیر داریم
آقایون امید و هادی!!!
محمد جون تو و رامتین دیگه از مدیریت حرف نزنین ... یه وبلاگ داشتین که اونم با مدیریتتون تعطیلش کردین ...
من کاملا موافقم اما ترجیح میدم علیرضا بمونه در کناره امید مدیریت کنه، هادی برکنار بشه...
تازه ،داش علیرضا بیخیال حالا یه کوانتوم برداشتی میخوای استعفا بدی از همین الان کوانتوم بخونی ؟!!!!
مصطفی جون دمت گرم داداشی
خب چه کنم! از همین الانم که شروع کنم آخرش میوفتم این کوانتوم لعنتیو!!!! تازه با فرمانزاده هم هست دیگه نگو!!!
فرمانزاده برا ما مثل نبوی میمونه برا شما!!!
من اون وبلاگو به سفارش یه نفر تعطیلش کردم٬ در ضمن میترسیدم جای وبلاگ خودمونو بگیره.
من نمیفهمم این امید و هادی کجا هستند!
راستی مصطفی جون اگه هادی این وبلاگو نمیساخت الآن وبلاگی نبود که تعویض مدیریتی باشه.
یعنی نظر اون یه نفر از نظر ما واست خیلی مهم تر بود ؟!!
وبلاگ ساختن کاره هر کسی هست اما مدیریتش نه داداش من... مدیری که به وبلاگش سر نزنه مدیر نیست ...
بودو نبودش فرقی نمیکنه ...
این چه وضع تبریک گفتنه اخه؟شماها که همش دارین سرش بحث میکنین. الان تصمیم نهایی چی شده؟این مسئولیت مهم به دوش کی افتاده بالاخره؟!!!
چه جالب که بعضی ها با اسم مستعار نظر میدن!!!
تصمیم که خیلی وقت بود گرفته شده بود!!!
امید جون از دیروز به طور رسمی مدیر وبلاگ شده
و همه براش آرزو موفقیت میکنیم...
اسم مستعار چیه!!به دوستای خودتون مشکوکین یا به هر کسی که بار اول نظر میده اینارو میگین؟
اقای مدیر جدید مبارک باشه
مینااااااااااااا جون اینا چرا اینجورین؟؟؟؟
من چیزی نگم بهتره!!!
بخدا این یه توطئه هست
من زهرا نمیشناسم
ازمدیریت میخوام سربازان گمنام وبلاگ رو برای شناسایی خبر کنه
مثل اینکه یه اتفاقاتی اینجا داره میفته!!!!
یه بوهایی میاد!!!
وای...این بوهای مشکوک به این وبلاگ هم رسیده!!!!
من جلوی ورود هر بویی رو میگیرم
از همین الان سربازان گمنام شروع بکار کردن
دست نگه دارید
همش تقصیر آقای بخته همش
آخه آدم با بچه های شیمی که برا اولینبار نظر میدن اینطوری برخورد میکنه
زهرا جون از دوستای خیلی خوبه منه گروه ۳ ورودی خودمون
همش تقصیر آقای بخته
من از زهرا جون پیامکی هم عذرخواهی کردم اینجا هم جلو جمع ازش عذرخواهی میکنم . میگم که همش تقصیر آقای بخته
باز هم فکر کنم سکوت کنم بهتره!!!
مینا عزییییییییییزم طوری نشده؛ما که این حرفارو نداریم۰

انگار ایشون یه خرده مشکوک بوده.چرا؟؟
با اینکه جالب شد ولی خب همچنان سکوتیدم!!!
بهترین کار ممکنو میکنید آقای بخت
مینا نظر دادن من قضیه رو جنایی کرده؟! حالا من راضی نبودما!!
به جاش یه خورده هیجان به وبلاگ داده شده
خیلی وقته راکد شده حوصلم سر رفته
توام که توو هیجان کم نمیاری!!!
قصد من تبریک گفتن بوده تو که میدونی